نرم خبر در 3 سکانس
سکانس اول
پلان ایستا ـ قطعاً حیات، هدیه طبیعت است ولی زندگی زیبا و دلکش هدیه حکمت است.
پلان اول ـ تئوریها و تعاریف روزنامهنگاری برای مدلی و ابدی کردن همهگونههای روزنامهنویسی نیست. چرا؟ چون روزنامهنگاری پدیدهای پویاست. دلیل هم روشن است؛ روزنامهنگاری، گذشته، حال و آینده را دربرمیگیرد.
پلان دوم ـ نوشتن یک خبر با مدلهای موجود و جاری، حتماً میتواند کافی نباشد اما برای آفرینش مدل و یا مدلهای تازه نیازمند حکمت هستیم. حکمت را روزنامهنگاران حکیم تولید میکنند.
پلان سوم ـ خبرنویسی نرم برای فرار از مدلی کردن خبرنویسی است. اما و البته این اتفاق، اتفاق تازهای نیست، ریشه در تاریخ تولد روزنامهنگاری دیرپا دارد.
سکانس دوم
پلان ایستا ـ تعریف یک خطی؛ نرم خبر، روایی کردن یک خبر است، همین.
پلان اول ـ بدیهی است وقتی میگوییم روایی کردن خبر، یعنی داستانی کردن خبر و نه قصهای کردن آن.
میدانیم روایت، قصه نیست، روایت ـ اینجا ـ بیان داستانی یک رویداد بدون استفاده از تخیل است. میدانیم داستان بر پایه رویدادهای دور و نزدیک با حفظ جزئیات و البته آمیخته با تخیل خلق میشود. قصه اما، اساساً تخیلی است.
پلان دوم ـ خاستگاه اولیه روزنامهنویسی، داستاننویسی است. یعنی معماری روزنامهنگاری ـ گزارش رویداد ـ قاعدتاً از همان عناصری بهرهمند است که داستان؛ طرح، توطئه، گرهافکنی، تعلیق، گرهگشایی و پایانبندی.
پلان سوم ـ هر نوشتهای حتی نوشتههای غیر روزنامهای قطعاً میباید پایبند به این عناصر باشد، البته اگر قرار باشد آن نوشته خوانده شود و اثرگذار باشد؛ مؤثرنویسی. خبر، مقاله، یادداشت، گزارش و مصاحبه که جای خود دارد.
سکانس سوم
پلان ایستا ـ روزنامهنویس خوب، یعنی روزنامهنگاری که نثری برای نوشتن و خوب نوشتن دارد و تکنیکهای روزنامهنگاری را میشناسد، قطعاً درام و درامنویسی را میشناسد.
پلان اول ـ گزارشنویسی از مکان، رویداد، شخص، شیء و اساساً هر نوع گزارشنویسی، نرمنویسی است.
پس نرمنویسی خبر در این روزگار،کشف تازهای نیست، بوده و هست. اتفاق اگر باشد در زاویه دید ماست. حوادثنویسها عموماً نرمنویس هستند.
پیشپایان ـ نرمنویسی خبر البته یک رفتار مندرآوردی و قضا و قدری نیست.
پایان ـ قاعده نرمخبرنویسی چیست؟ در یادداشت بعدی توضیح میدهم. (فریدون صدیقی)